جدول جو
جدول جو

معنی وظیفه خوار - جستجوی لغت در جدول جو

وظیفه خوار
وظیفه خور، کسی که وظیفه و مستمری می گیرد
تصویری از وظیفه خوار
تصویر وظیفه خوار
فرهنگ فارسی عمید
وظیفه خوار
(نَ)
وظیفه خوارنده. وظیفه خور. آنکه وظیفه و مستمری گیرد. که راتبه دارد و گیرد
لغت نامه دهخدا
وظیفه خوار
گیره خوار روزینه خوار آنکه وظیفه و مستمری گیرد
تصویری از وظیفه خوار
تصویر وظیفه خوار
فرهنگ لغت هوشیار
وظیفه خوار
مستمری بگیر، نواله خوار، وظیفه خور
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ فَ /فِ خوا / خا)
گرفتن وظیفه و مستمری
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
آنکه وظیفه میگیرد. (ناظم الاطباء). وظیفه خوار. رجوع به وظیفه خوار شود
لغت نامه دهخدا
(وَ فَ خوَ / خُ)
وظیفه خواری. رجوع به وظیفه خواری شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 9 هزارگزی شوسۀ سراسکند سیاه چمن دارای 1125 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از وظیفه خواری
تصویر وظیفه خواری
گرفت وظیفه و مستمری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وظیفه خور
تصویر وظیفه خور
آنکه وظیفه و مستمری گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وظیفه خوری
تصویر وظیفه خوری
وظیفه خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیفه خوار
تصویر جیفه خوار
مرده خوار نسا خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وظیفه دار
تصویر وظیفه دار
گرفتارمند درگیر فریچدار
فرهنگ لغت هوشیار
جیره خوار، روزی دار، طعمه خوار، نان خور، نواله خور، وظیفه خوار، بازنشسته، متقاعد، مستمری بگیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد